این راه تندی که شما را می برد
می آوردتان به دو
دویدن و سنگ شنیدن
این همه به دو سگ زدن
زدن به زیرآواز و استخوان
دل می خواهد عمو
نداری بد سرطانیست
کل کل می کند با پا
نداری عصا می خواهد
پسر ابرو برداشته ام بروم
خودم را با ماتیک خواهرم رنگ کرده ام
قرمز می شود درخت
دستم به دامنت برکاتو
تو که بالا نشسته ای هلو
نیوفتی به سرم زده بروم
بروم خودم را بردارم
بر دارم حسنک عزیز
شیب تندی دارد خاک
الاغ به هن هن می رسد
آدمی به الاغ
نمی رسی ای عصا بدست
تاتی تاتی می کنم تا تا کنم
بروم و بعدن به وقت خروس
خان آخر خود را گذاشتیم
گذشتیم