بله اتفاقن نیستم
بیشتر گوش به زنگ ام نباشید
من سکه ای برای ارتباط پس نینداخته ام
برای همین گوش ام بدهکاری
.... نمی شناسدتان
زنده هم که بودم جواب شما نبودم
انسانی..............بودمِ؛ نبودم؟
سنگی...............بودم؛ نبودم؟
آنقدر تند تند مرا دوانده اید
که حتی خودم را جا گذاشته ام
چه کنم شما که نیستم
دستم هم در ادامه ی دستها به هوا نبود
تازه از سنگسار برگشته ام
برگشته ام
این بهشت شما هم، سوارم نمی کند
زده ام به راهی که گردنه به گردنه کج نمی شود
اهل هیچ صراط ادامه داری نیستم
توی این تابوت
خیلی شانس بیاورم
از یاد خواهم برد
"از کجا آمده ام آمدن ام بهر چه بود؟"
آنقدر تند تند دویده ام
که حتی خودم را جا گذاشته ام
پ . ن ) مثل وقت هایی که آدم می تونه با یک نگاه عاشق بشه ولی از ترس اینکه مبادا دیرش بشود آن نگاه و لذت را دریغ می کند از خودش ...
این بهشت شما هم، سوارم نمی کند
.
.
اهل هیچ صراط ادامه داری نیستم
.
.
گردن کج نمی کنم
.
.
پ . ن بعدی ) زیبا بود و ما هم حالش را بردیم ... سپاس
چرا همه شعرات مثل همه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
استفاده کردم عزیز...
پایان خیلی خوبی دارد این شعر . به نظرم اگر روی موزیک و چفت و بست لحن در گزاره ها یت بیشتر وسواس نشان دهی ، پابرجاتر شوی تاراز!
..
..
..
تاراز؟!
سلام خواندم ومی خوانم
موفق باشید
مثل فلاح باید در گیومه بگویم " تاراز یعنی چه ؟ " و دیگر این که مدرن هستی و مهم تر این که مدرن هم می اندیشی . و نکته دیگر این که در کنار این فرم باز ، فرم های بسته را هم اجرا کن . این شعر باز که می تواند به هر سو برود دیگر مثل گذشته جذاب نیست . باید مرزهای فرم را در اثر پر رنگ تر کرد .
سلام
« من حرف می زنم»
این شعرهای دور نوشتن نداشتند؟
اما نوشته ام که...
منتظرم باسپاس
من ار بهشت آمدام
انجا می گفتند
دست هایی که تو را صدا می کنند
عاشق باش
و چشم هایی که تو را می بینند
ار یاد ببر
می گفتند
سنگ های سنگسار شرمسارند
داخل نمی آیند
تو اگر امشب خدا را دیدی
بگو سنگ ها بی گناهند
امشب آخرین فرصت است
من اگر خوابم برد
تو نخواب
ببین دوست من
من همکاری صمیمانه ای با وبلاگهای ادبی در این چند وقته پیش داشته ام ولی دیدم ان زمان وهزینه ای که صرف اشعار دوستان می شود انها چنین وقتی را به من اختصاص نمی دهند بنابراین تصمیم گرفتم کسانی که روی پست مورد نظر من همانگونه که می آیند من هم به سراغشان بروم البته این مسئله در مورد همه صادق نیست بله می توانید مرا لینک کنید
ها دوست من!
عشق ماسک زیاد داریم توی این مملکت گل و بلبل!
به ایشان بگو : ما که پی شما نیستیم شما هم نباشید!
..
..
..
داشتم نظر ها را کوک می زدم . دیدم آرش قربانی نکته ی نغزی در باره ی فرم بهت گفته...
سلام .شعرت را خواندم . به نظر انرژی خوبی دارد و دلیلش هم حتما گریزپایی شاعر است از خود و قرارهای جمعی - باوری . اما همین نکته گویا شعر را به خانه ی دیگری کشانده که خیلی ها قبلن قفلش را شکسته اند و تابلوی خود را بالا برده اند . می خواهم بگویم که چرا لحن و موسیقی و نحو کلام شما من را به یاد دیگری می اندازد ؟من فکر موجود در شعر شما را تمجید می کنم اما حس می کنم که باید کمی خودی تر از این خشت بر خشت بگذارید که اصلا مسئله همین است . باز هم از شما شعر خوب خواهم خواند .
از خواهش های هر روزه ما را به خودمان تبریک باران زده می شویم/ از این که به من سر زدید خوشحالم
لذت بردم زبان خاصی دارید اما کمی آشفته است کلامتان تلطیفش کنید.
شاعر بمانید
سلام دوست عزیز من ببخش کمی دیر به دیر سر می زنم چرا من دوست دارم با تمام وبلاگ های خوبی ادبی فعالیت داشته باشم دست شما رو می فشارم وامیدوارم همواره دستانتان پر از شعر باشد
با مهرو احترام
چرا این جوری نگاهم می کنی؟نکند تو هم فکر می کنی غزلم را از سر راه آورده ام و ....بگذریم.دیگر نمی خواهم ادامه بدهم.فقط آمده بودم بگویم به روزم و برای آمدنت هیچ ستاره ای ندارم که بشمارم پس از همین الان برای آمدنت غزل شماری می کنم.
****دلم گرفته بهانه چرا نمی آیی؟!!***
منتظرم....
سلام دوست عزیز!
خیلی خوشحالم که با وبلاگتان برخورد کردم . از شعرها لذت بردم.البته با یکبار خاندن.
خوشحال میشوم سر بزنید
خیلی خوبه.اتفاقن من نیستم...
.
.
.
ولی میدونید؟اگه آخرش حتما شانس بیاورید...
سلام
؛من حرف می زنم؛
این شعرهای دور نوشتن نداشتند؟
منتظرم با سپاس
سلام ممنون که سر زدی وخوشحالم بیشتر به خاطر لبخندت
اما کاری که توی وبلگت بود را یک بار خواندم خوبه جالبه ولی این آخر کار را ای کاش طوری استفاده می کردی تا علاوه براینکه همان شعر معروف باشد چیزی هم از تاراز به آن اضافه می شد به تعبیر دیگر مال خود کردن اتفاق نیفتاده ودیگر این که نوع گویش شما در کلیت کار تان با این اندیشه ی خیامی تکرار می کنم اندیشه ی خیامی چندان چفت نیست شاید یک بار خواندن این نگاه را برایم تداعی کرده در هر صور ت بازهم ممنون باز هم سر بزن خوشحال میشم..................
تا بعد...........................................................
یااو.........................................................................
سلام
وبلاگ قبلی هک شد !!! الفاتحه ...
بیا بگو :
1ـ شعر چیست؟
2ـشاعر کیست؟
سپید یک ساله ام را نقد کن
_نیمرخ نشسته در ماه کثیف
کسی که سرنوشتم را گره زده به گلهای قالی
همه ی اینها یعنی که
تا شقایق زنده ست هکر هم هست
در باب چرا رسیدنم به شعر های خواندیشنیدنی
...........................................................
کلاغ که قار قارش را پر از دهان من داد ، پر به جایی کشیدم که جایی نبود: به مغاکی که خودم!
بازی بامزه ی لحن ها و صدا ها و دهان ها در دارم دوباره کلاغ می شوم ،آن قدر جذبه داشت که تا همیشه ی یک شاعر را برای خودش بردارد. من یکی ولی اهل آشنا نیستم زیاد! شعر را با مچ گیری اش بیشتر دوست دارم تا با ناز و نوازشش. همین که بر می گشتم به آشنا ، دلم برای غریبه غنج می زد. غریبه البته که ترس دارد و ترس البته که قند!
قند خواهی من تمامی ندارد انگار...!
..
..
..
http://mehrdadfallah.blogfa.com/
سلام تاراز عزیز !
خوب کردی که آمدی . شعرت را خواندم .دوست دارم این شعرها را .تقریبن با حرفهای آقای خواجات هم موافقم . بیشتر با هم حرف خواهیم زد راستی به من هم بگو تاراز یعنی چه .
پایدار باشی
شعر خوبی است. اما به همین "خوب" بسنده می کنم تا رویمان به هم باز نشود !
ممنون از دعوت شما
درود
نبودم
چون شاعر نبودم
چند وقتی هم نخواهم بود
چون شاعر نیستم
این دو شعر را هم خواندم
ولذت بردم
اولی بهتر بود
خوش باشی
سلام
...اهل هیچ صراط ادامه داری نیستم...
برای اندیشه ی دریا یی ت تبریکت میگم.
منتظرم.
سلام
وب بسیار خوبی داری
از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم ...من هم بختیاری هستم ...خوشحال میشم به وب من هم سری بزنید
موفق و بخت یار باشید
سلام و سپاس متقابل دارم تاراز عزیزو از نوشته ها استفاده بردم .
سلام دوست عزیز به مهمانی ما هم بیایید از کارهایتان استفاده کردم و منتظر نظرتان هستم