کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

شب اول گورستان

بله اتفاقن نیستم

بیشتر  گوش به زنگ ام نباشید

من سکه ای برای ارتباط پس نینداخته ام

برای همین گوش ام بدهکاری

 .... نمی شناسدتان

زنده هم که بودم جواب شما نبودم 

انسانی..............بودمِ؛ نبودم؟

سنگی...............بودم؛ نبودم؟

آنقدر تند تند مرا دوانده اید

که حتی خودم را جا گذاشته ام

چه کنم شما که نیستم

دستم  هم در ادامه ی دستها به هوا نبود

تازه از سنگسار برگشته ام

برگشته ام  

این بهشت شما هم، سوارم نمی کند

زده ام به راهی که گردنه به گردنه کج نمی شود

اهل هیچ صراط ادامه داری نیستم

توی این تابوت

خیلی شانس بیاورم

از یاد خواهم برد

"از کجا آمده ام آمدن ام بهر چه بود؟"

نظرات 29 + ارسال نظر
من چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 10:37

آنقدر تند تند دویده ام
که حتی خودم را جا گذاشته ام

پ . ن ) مثل وقت هایی که آدم می تونه با یک نگاه عاشق بشه ولی از ترس اینکه مبادا دیرش بشود آن نگاه و لذت را دریغ می کند از خودش ...


این بهشت شما هم، سوارم نمی کند
.
.
اهل هیچ صراط ادامه داری نیستم
.
.
گردن کج نمی کنم
.
.
پ . ن بعدی ) زیبا بود و ما هم حالش را بردیم ... سپاس

جاده خاکی چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 11:07

چرا همه شعرات مثل همه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سید مهدی موسوی چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 11:58 http://bahal3.persianblog.ir

استفاده کردم عزیز...

مهرداد فلاح چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 16:43 http://fo.persianblog.ir

پایان خیلی خوبی دارد این شعر . به نظرم اگر روی موزیک و چفت و بست لحن در گزاره ها یت بیشتر وسواس نشان دهی ، پابرجاتر شوی تاراز!
..
..
..
تاراز؟!

حامد رحمتی چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 19:08

سلام خواندم ومی خوانم
موفق باشید

آرش قربانی چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 23:33

مثل فلاح باید در گیومه بگویم " تاراز یعنی چه ؟ " و دیگر این که مدرن هستی و مهم تر این که مدرن هم می اندیشی . و نکته دیگر این که در کنار این فرم باز ، فرم های بسته را هم اجرا کن . این شعر باز که می تواند به هر سو برود دیگر مثل گذشته جذاب نیست . باید مرزهای فرم را در اثر پر رنگ تر کرد .

حسین جلال پور چهارشنبه 10 مرداد 1386 ساعت 23:51 http://manharfmizanam.persianblog.ir

سلام
« من حرف می زنم»
این شعرهای دور نوشتن نداشتند؟
اما نوشته ام که...
منتظرم باسپاس

حمید ابراهیمی پنج‌شنبه 11 مرداد 1386 ساعت 08:18 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

من ار بهشت آمدام
انجا می گفتند
دست هایی که تو را صدا می کنند
عاشق باش
و چشم هایی که تو را می بینند
ار یاد ببر
می گفتند
سنگ های سنگسار شرمسارند
داخل نمی آیند
تو اگر امشب خدا را دیدی
بگو سنگ ها بی گناهند
امشب آخرین فرصت است
من اگر خوابم برد
تو نخواب

حامد رحمتی پنج‌شنبه 11 مرداد 1386 ساعت 12:42

ببین دوست من
من همکاری صمیمانه ای با وبلاگهای ادبی در این چند وقته پیش داشته ام ولی دیدم ان زمان وهزینه ای که صرف اشعار دوستان می شود انها چنین وقتی را به من اختصاص نمی دهند بنابراین تصمیم گرفتم کسانی که روی پست مورد نظر من همانگونه که می آیند من هم به سراغشان بروم البته این مسئله در مورد همه صادق نیست بله می توانید مرا لینک کنید

مهرداد فلاح پنج‌شنبه 11 مرداد 1386 ساعت 19:27 http://fo.persianblog.ir

ها دوست من!
عشق ماسک زیاد داریم توی این مملکت گل و بلبل!
به ایشان بگو : ما که پی شما نیستیم شما هم نباشید!
..
..
..
داشتم نظر ها را کوک می زدم . دیدم آرش قربانی نکته ی نغزی در باره ی فرم بهت گفته...

خواجات جمعه 12 مرداد 1386 ساعت 08:44 http://www.behzad1347.blogfa.com

سلام .شعرت را خواندم . به نظر انرژی خوبی دارد و دلیلش هم حتما گریزپایی شاعر است از خود و قرارهای جمعی - باوری . اما همین نکته گویا شعر را به خانه ی دیگری کشانده که خیلی ها قبلن قفلش را شکسته اند و تابلوی خود را بالا برده اند . می خواهم بگویم که چرا لحن و موسیقی و نحو کلام شما من را به یاد دیگری می اندازد ؟من فکر موجود در شعر شما را تمجید می کنم اما حس می کنم که باید کمی خودی تر از این خشت بر خشت بگذارید که اصلا مسئله همین است . باز هم از شما شعر خوب خواهم خواند .

حسین تیموری جمعه 12 مرداد 1386 ساعت 11:06 http://adamakkoshi.blogfa.com

از خواهش های هر روزه ما را به خودمان تبریک باران زده می شویم/ از این که به من سر زدید خوشحالم

مستان جمعه 12 مرداد 1386 ساعت 14:06 http://www.mastan_433.persianblog.ir

لذت بردم زبان خاصی دارید اما کمی آشفته است کلامتان تلطیفش کنید.
شاعر بمانید

حامد رحمتی شنبه 13 مرداد 1386 ساعت 11:58

سلام دوست عزیز من ببخش کمی دیر به دیر سر می زنم چرا من دوست دارم با تمام وبلاگ های خوبی ادبی فعالیت داشته باشم دست شما رو می فشارم وامیدوارم همواره دستانتان پر از شعر باشد
با مهرو احترام

صدیقه حسینی شنبه 13 مرداد 1386 ساعت 18:04 http://ghazalgije68.blogfa.com

چرا این جوری نگاهم می کنی؟نکند تو هم فکر می کنی غزلم را از سر راه آورده ام و ....بگذریم.دیگر نمی خواهم ادامه بدهم.فقط آمده بودم بگویم به روزم و برای آمدنت هیچ ستاره ای ندارم که بشمارم پس از همین الان برای آمدنت غزل شماری می کنم.
****دلم گرفته بهانه چرا نمی آیی؟!!***
منتظرم....

روهولا شنبه 13 مرداد 1386 ساعت 22:17 http://qessehkhani.blogfa.ir

سلام دوست عزیز!
خیلی خوشحالم که با وبلاگتان برخورد کردم . از شعرها لذت بردم.البته با یکبار خاندن.
خوشحال میشوم سر بزنید

[ بدون نام ] یکشنبه 14 مرداد 1386 ساعت 02:00

خیلی خوبه.اتفاقن من نیستم...
.
.
.
ولی میدونید؟اگه آخرش حتما شانس بیاورید...

حسین جلال پور یکشنبه 14 مرداد 1386 ساعت 10:16 http://www.manharfmizanam.persianblog.ir/

سلام
؛من حرف می زنم؛
این شعرهای دور نوشتن نداشتند؟
منتظرم با سپاس

سید محمد علوی راد یکشنبه 14 مرداد 1386 ساعت 12:57 http://adosht.blogfa.com

سلام ممنون که سر زدی وخوشحالم بیشتر به خاطر لبخندت
اما کاری که توی وبلگت بود را یک بار خواندم خوبه جالبه ولی این آخر کار را ای کاش طوری استفاده می کردی تا علاوه براینکه همان شعر معروف باشد چیزی هم از تاراز به آن اضافه می شد به تعبیر دیگر مال خود کردن اتفاق نیفتاده ودیگر این که نوع گویش شما در کلیت کار تان با این اندیشه ی خیامی تکرار می کنم اندیشه ی خیامی چندان چفت نیست شاید یک بار خواندن این نگاه را برایم تداعی کرده در هر صور ت بازهم ممنون باز هم سر بزن خوشحال میشم..................
تا بعد...........................................................
یااو.........................................................................

بهزاد بهادری دوشنبه 15 مرداد 1386 ساعت 03:52 http://www.bahador1.blogfa.com

سلام
وبلاگ قبلی هک شد !!! الفاتحه ...
بیا بگو :
1ـ شعر چیست؟
2ـشاعر کیست؟
سپید یک ساله ام را نقد کن
_نیمرخ نشسته در ماه کثیف
کسی که سرنوشتم را گره زده به گلهای قالی
همه ی اینها یعنی که
تا شقایق زنده ست هکر هم هست

مهرداد فلاح دوشنبه 15 مرداد 1386 ساعت 18:38 http://mehrdadfallah.blogfa.com

در باب چرا رسیدنم به شعر های خواندیشنیدنی
...........................................................
کلاغ که قار قارش را پر از دهان من داد ، پر به جایی کشیدم که جایی نبود: به مغاکی که خودم!
بازی بامزه ی لحن ها و صدا ها و دهان ها در دارم دوباره کلاغ می شوم ،آن قدر جذبه داشت که تا همیشه ی یک شاعر را برای خودش بردارد. من یکی ولی اهل آشنا نیستم زیاد! شعر را با مچ گیری اش بیشتر دوست دارم تا با ناز و نوازشش. همین که بر می گشتم به آشنا ، دلم برای غریبه غنج می زد. غریبه البته که ترس دارد و ترس البته که قند!
قند خواهی من تمامی ندارد انگار...!
..
..
..
http://mehrdadfallah.blogfa.com/

عارف رمضانی دوشنبه 15 مرداد 1386 ساعت 20:01 http://baghayeneh.blogfa.com/

سلام تاراز عزیز !
خوب کردی که آمدی . شعرت را خواندم .دوست دارم این شعرها را .تقریبن با حرفهای آقای خواجات هم موافقم . بیشتر با هم حرف خواهیم زد راستی به من هم بگو تاراز یعنی چه .
پایدار باشی

ری ون جو سه‌شنبه 16 مرداد 1386 ساعت 07:28 http://reyvanjo.blogfa.ir/

شعر خوبی است. اما به همین "خوب" بسنده می کنم تا رویمان به هم باز نشود !
ممنون از دعوت شما
درود

محمد باقر چهارشنبه 17 مرداد 1386 ساعت 09:22 http://zholan.blogfa.com/

نبودم
چون شاعر نبودم
چند وقتی هم نخواهم بود
چون شاعر نیستم
این دو شعر را هم خواندم
ولذت بردم
اولی بهتر بود
خوش باشی

عاطفه شمع دانی پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 11:25 http://atefesarfeju.blogfa.com

سلام

...اهل هیچ صراط ادامه داری نیستم...

برای اندیشه ی دریا یی ت تبریکت میگم.

منتظرم.

محسن پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 13:17 http://www.dovar.blogfa.com

سلام
وب بسیار خوبی داری
از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم ...من هم بختیاری هستم ...خوشحال میشم به وب من هم سری بزنید
موفق و بخت یار باشید

جلیل قیصری جمعه 19 مرداد 1386 ساعت 17:53 http://soo-lar.blogfa.com

سلام و سپاس متقابل دارم تاراز عزیزو از نوشته ها استفاده بردم .

تشویش جمعه 19 مرداد 1386 ساعت 23:15 http://lebasesabz.blogfa.com

سلام دوست عزیز به مهمانی ما هم بیایید از کارهایتان استفاده کردم و منتظر نظرتان هستم

[ بدون نام ] جمعه 2 شهریور 1386 ساعت 17:18

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد