تنور

کوچه را آورده ام جلوی در

مرا قدم ببر

بردار بزن

تا داغم توی دست، لبی بزن

لبت تنوریست که می چسبد  بچسب

ببین، چشم دیدن دارد

لب بوسیدن

توپی ام که توی هوای تو پرم

هی به زیر گریه می زنم ترا  مرا؟

ببین!

سیر ندیده ام و سیر نمی شوم

سر به سرم بگذار برگردم

هنوز دلم بالای درخت اول است

می افتی و سرت به سنگ...

از حول سنگ تو نمی افتم،آب می شوم

ما کجای سنگ، سرمان خوب می شود؟ نمی شود

دلتنگی دوست می آورد

کوچه را می برد ته کفش

هر چقدرمرا بزنی

 قدمی برنمی گردم

نه یا!