قابیل

ما چنین هستیم

تکامل تو در توی خودمان

توی یک کهکشان شرارت

در گردنه ی کوهی از دشمنی

با کوله پشتی پر از دستورات اکید راه افتاده ایم

ما با یک من ساچمه و باروت

از قلب مهربان پدرانمان گذشتیم

 وبرای یک هیچ بزرگ

به روز های آسوده  شلیک کردیم

ما با دشنه و داس

 توی مشتهایمان، بزرگ شدیم

و از روزنه های کور

به تماشای داری نشستیم

 که برادرانمان را با گردن اجرا می کرد.

در ضمن درو ایستادیم

تبروار،در برابر هر درخت

چاقووش روبروی گلو

 و گلوله سان

 از مقابل کلمات سنگین گذشتیم

وقتی مادرانمان نان می پختند

ما توی یک بازی بزرگ

 در چند مرحله، قابیل شدیم