کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

رف...تم

کو کوهی که ترا به کوهی ببرد؟

بی دلی می کنم

با دار

با درخت

بیدی ام که شاخه به شاخه ام پریدند

رفتند هر که را تن دادم

تف به تو ای ......

دل فقیر!

دلال دست به دست

کی دست به کار سیانور می شوی؟

این بیل عمله کش خود به خود عمل می کند

عملی شده اند

بچه ها معمولا با کراک کوک می شوند

و روزی چند صد دختر برنمی گردند 

ول کنم بروم ....  برو

نمی روی   ببین

به هر کجا که بروی در بستیم

عشق بستی چند؟

دری که بسته شد بکش

بکش به گوش... 

رف...تم

ببردم دم دمای هر چه باد

بوزم لابلای گیسوانی که کار دستم بدهد

دلم جوانی می خواست

جولانی بدهید  

سرت  به سنگ

گور پدری ات تنگ است

این شلوار تنگ، شما را به یاد کسی نمی آورد؟