کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

درخت

سیب شکست خورده

به چه رسیدی؟

پاییزی که پیاده ام کرد

گلوی سرخم از صدای  سبزی جا مانده

مانده ای ام  که راه تمامم نمی کند

پایی بردار

بردار بزن

بزن به زیر گریه های سقف

چهار دیواری اتو کشیده ای که آسمانت نیست  

ببین سجلدی ام که سه صفحه فوت دارم   ندارم؟

 به سینه ی مرگی می زنم که از من گذشت

زیر درختی ام که حشیش بار می زند

بزن

دردم نمی کند

دندانی بود... چیز

کندم

افتادم از هر چه راه

چه جاذبه ای دارد این خاک

مثل دختری که پرت ات می کند

برمی داردت

می زندت به سیم آخر

دو ری می فا

دوری من و شما

شما؟