کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

ادیپ

 

این روزها

(روز وشب مهم نیست ادامه بده)

دنیا، تنهایی کوهی است که ریزش کرده

راهی مانده زیر دست و پا

دست و پا می زنیم تا برویم    نمی رویم

در یک نمای درشت تر

پیاده می شود اتوبوس

نمی گذارم ادامه بدهید آدم ها!

آدم ها؟

ها آدم ها

آنها طبق برنامه آماده اند

گوش راه را می پیچانند

گردن می کشند

می زنند به گردنه های بلند

بلندتر

من مجبورم کمی نمک به این فیلم اضافه کنم

ببخش و کمی نگاه کن

پوست پلنگ و گرگ می پوشیم   پوشیدیم 

تا می آییم آینه ای بگیریم  که گرفتیم

تفنگ به دستی آماده ی شلیک و شکلکیم

آتش به هر چه روبرو... ت تتق ترق

روشنی آتش قشنگی است    نیست؟

سیگاری روشن کرده ام سر این آتش

بگیر تا برایت تعریف کنم پسر 

شکلک در آورده آینه

شده ای شکل وشمایل شمر قهوه خانه ای

آینه دور برداشته حتمن که شمر به قهوه خانه شعر می گوید

کابوس های مادرت را تعبیر کرده ای ببین

پسر لباس عوض می کند

اسطوره اش  نمی کنم   ولی     چرا؟

ادیپ ادامه می دهد نفرین ها را

و هر چه سنگ بر سرش

بشمار یک   دو بدو      

 تا این پرده تمام شود چند چکمه ی دیگر باقیست

رادیو با تاخیر(در لابلای نتی قشنگ) نتیجه می گیرد

بگیر این خط را و بیا سر این سطر

آدم نطفه ایست که بسته نمی شود خرش

مژده! مژده!  مژده!

"نوزادان پیش فروش

با هوش تر از همیشه ایم...... "

تو به دنیا می آیی

در حالیکه به اندازه ی پدربزرگت، پیری.

من هوش حسابی ندارم    درست  

تو هم داری دور بر می داری

ببین !

 

 

نظرات 42 + ارسال نظر

وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>


http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع/شرکت درجایزه800دلاری

سلام دوست من
خواندم واستفاده کردم از شعرهایتان.

خواجات جمعه 4 آبان 1386 ساعت 20:32 http://www.behzad1347.blogfa.com

سلام . شعرت را اندکی شتابناک یافتم . فکر می کنم خودت بهترین کس هستی برای رفع این مشکل .

مهردادمهرجو جمعه 4 آبان 1386 ساعت 22:09 http://mehrpad.blogfa.com

درود دوست عزیز
خواندم... دقت بیشتری می طلبد.
باهم در فرصتی گپ می زنیم.
از لینک هم سپاسگذارم ...

شیرین شنبه 5 آبان 1386 ساعت 00:24 http://saltanatesokoot.blogfa.com

کل شعر یک طرف
چند سطر آخر هم یک طرف
آفرین
لذت بردم .
به منم سری بزن .
ممنون

من یکشنبه 6 آبان 1386 ساعت 00:20

فکر کنم شما می خوای یه مثنوی بنویسی دربارۀ اودیپ! آره؟


مهرداد فلاح دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 16:40 http://fo.blogsky.com

بله در یک نمای درشت
پیاده می شود اتوبوس!
..
..
..
بچه دارد بازی می کند چه کارش دارید؟!

جلیل قیصری دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 17:10 http://www.soo-lar.blogfa.com

سلام عزیز
زبان شفاف و موجزی را بکار گرفته اید با این ایماژ
های خوب -گوش راه را بپیچانم -اتش به هر چه روبرو بنشینم -او در فصل شکوفه درو می کند -شکلک در اورده...شکل و شمایل شمر قهوه خانه ای -به اندازه ی پدر بزرگ...که چفت و بست خوبی به شعر می دهد با پایان بندب خوب اما روایت شعر شکل ذهنی ان را تا حدی به -اشتراک معنایی - نمی نشاند با این که شعر بلند است موجز نشسته است . ضمن اینکه در سطر چهارم با توجه به -راه -مصرع قبل واژه ی - تا برویم-شاید بتواند حذف شود و ..مصرع - مژده!مژده !مژده !که سه بار با علامت تعجب امده است خود تا کید رامی رساند اینگونه به نظر می رسد که - با تاکید عجیب -دخالت بیرونی در روند طبیعی شعر است و...وداوم باشید .

جلیل قیصری دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 17:13 http://www.soo-lar.blogfa.com

پایانه ی حرفم را همراه من :-مداوم باشید -بخوانید .

یلدا سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 14:03 http://www.dokhtaresaram.blogsky.com

سلام. جالب بود. به من هم سر بزن. خوشحال میشم. اگر با تبادل لینک موافقی پیغام بده.

سینا سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 14:05 http://www.transsexual.blogsky.com

سلام دوست عزیز! جالب بود. خواستی به من هم سر بزن. خوشحال میشم.

آزاد سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 14:33 http://freeart.blogfa.com

این آواز
از دهان و گلویی می آید


دهانی بازمانده!
هوای سوخته از پنجره ی جلویی تا انتهای خانه
دست می زند
بر تنِ مردگان


"رویابینی های مریم پالیزبان"
در
وبلاگ "هنر آزاد"
با سپاس

خواجات چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 22:47

شعرت تامل انگیز است اما هنوز چند گامی راه دارد که تا شفافیت بپیماید .و می پیماید

ریزش هوای سرد جمعه 11 آبان 1386 ساعت 22:30 http://rm-blog.blogfa.com/


سلام ...

بشمار یک دو بدو
تا این پرده تمام شود چند چکمه ی دیگر باقیست

سلام.
ناز و خرام خزان
در
دایره ی افسون !

اسماعیل قنواتی یکشنبه 13 آبان 1386 ساعت 00:01 http://www.panjere-abi.blogfa.com

درود
این جایی شبیه آغاز لذت بردنت بود
زیاد بردم
هرچند از چند جهت گیجم
منتظرت هستم
بدرود

بابک صحرانورد یکشنبه 13 آبان 1386 ساعت 04:30 http://babaksahranavard.blogfa.com

ما چند بار زندگی می کنیم !
چند بار می میریم !
می گن وقتی انسان می میره درست بیست و یک گرم از وزنش کم می شه
این بیست و یک گرم چه چیزی در خودش داره ؟!
چه چیزی رها می شه ؟!
کی باید به لحظه ی رهایی برسه ؟!
چه بخشی از ما با اون می ره ؟!
چه چیزی باقی می مونه ؟!

سهیل پاشازاده یکشنبه 13 آبان 1386 ساعت 19:27 http://www.narenjabi.blogfa.com

گردش و چرخش و دایره / دنیاست دیگر

سپاس گرامی

...

تو می چسبی

مثل بوی پیپ

برای دیگران



.........

با احترام و پیوست نارنج و آبی

خواننده دوشنبه 14 آبان 1386 ساعت 16:56

شعری از تیرداد نصری
..........................
باید می فهمید زودتر از اینها می فهمید؛
و با دلخوری رادیو را بست .
باید می فهمید زودتر از اینها؛
و با دلخوری تلویزیون را خاموش کرد
روزنامة عصر را کنار گذاشت .
« شاید کودکانت هم ، چیزها را از تو پنهان می کرده اند »
اینبار با تردید به آنها نگاه کرد
«شاید همسرت هم ؟»
به او هم با تردید نگاه کرد .
در خیابان از کنار ما با عجله رد شد
و ما که می دانستیم آگاهی ، شکل دیگری از زیستن است
صدایش زدیم :
شورانگیزترین خبرها با او در میان گذاشته شد تا در خودش نشکند
رنگین ترین تصویرها پیش چشمانش کشیده شد
و مژدگانی نایاب ترین گمشده این سالها را به او گفتیم .
او حالا با کلماتی که هیچ رادیویی پخش نمی کند -
که هیچ روزنامه ای -
که هیچ تلویزیونی -
چیزی نو ساخته است ؛ با دوام - مقتدر
آنقدر که بتوان با اطمینان به آن پناه برد
آنقدر که بتوان با اطمینان بر سفره اش نشست .

حمید ابراهیمی سه‌شنبه 15 آبان 1386 ساعت 23:43 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

آمدم نبودی
روی دیوار کوچه نوشتم
بوق زدن ممنوع
تا شعر هایت آرام بگیرند
بوق برایشان خوب نیست
شب ها خوابشان نمی برد
لا لا یی خوب است
اگر در دلت بخوانی

جلیل قیصری چهارشنبه 16 آبان 1386 ساعت 18:08 http://www.soo-lar.blogfa.com

سلام و تسلیت متقابل دارم عزیز ...

مهرداد فلاح چهارشنبه 16 آبان 1386 ساعت 18:14 http://fo.persianblog.ir

تمام نشد این آموزش سر بازی سر با زی زی زی؟
..
..
..
به دنیا که می آیی پدر بزرگی!

ستاره یکشنبه 20 آبان 1386 ساعت 10:15 http://hamdastan.persianblog.ir

آخر قصه خوبترین آدم ها؛
همیشه کسی را که دوستش داریم؛
از دست می دهیم

یلدا یکشنبه 20 آبان 1386 ساعت 14:12 http://www.dokhtaresarma.com

سلام چطورید؟
سری به ما نمیزنید خوشخال میشم اگر ببینمتون توی خونم

مهرداد فلاح سه‌شنبه 22 آبان 1386 ساعت 15:30 http://fo.blogsky.com

در دوباره خوانی باز بازی کرد بامن این بازی!
..
..
..
در پاسخ خیام ظهیری باید بگویم : شعر آوانگارد از دید من یعنی شعری که تعریف شعر را دگرگون کند . یعنی چنان قیافه ی تازه ای داشته باشد که در برخورد های اولیه ، به عنوان شعر باز شناختنی نباشد. یعنی تیغ بردارد و بیفتد به جان خودش و فریادش به عرش برسد !
شعر محافظه کار، شعر اخته و منفعل و درباری ( بالیده زیر سایه ی قدرت سیاسی و فرهنگی حاکم ) است که می شود آن را نقل مجالس ریا و کذا کرد .
اگر منظورت این است که آیا شعر آوانگارد هیچ نسبتی با سنت ندارد ، متاسفم که بگویم دارد . اگر شدنی بود قطع مطلق رابطه با سنت که عالی می شد . حیف که نمی شود.

من سه‌شنبه 22 آبان 1386 ساعت 22:10

سلام. شعر نمی گین چرا؟

بهزاد بهادری پنج‌شنبه 24 آبان 1386 ساعت 11:20 http://www.bahador1.blogfa.com

از تمام غیبتهای این مدت عذر میخوام
سلام
بعد از مدتها نبودن به روزم با
حضور نسبی سید مهدی موسوی
توی کودکی عکس هایمان
یعنی :
با ظهور نیما، حرکت مترقی و نوینی ـ به تدریج ـ در ادبیات این سرزمین شکل گرفت.
فرم چیست ...
زبان چیست ...
تفاوتهای زبان ...
گیرم کلید توی قفل چرخید
زیر سقفی که مرا ببوس را با صدای بلند نمی خواند
توی پنجره ای که غروب است و ...
منتظرم امدنت را
تا بعد...

یلدا پنج‌شنبه 24 آبان 1386 ساعت 17:20 http://www.dokhatresarma.blogsky.com

سلام از اینکه بهم سر زدی و این کلبه حقیر منو لایق دونستی خیلی ممنونم.
منتظرادامه مطالبت هستم.

سمانه پنج‌شنبه 24 آبان 1386 ساعت 22:19 http://amirali62.blogfa.com

منتظرتم....

خواب بزرگ جمعه 25 آبان 1386 ساعت 17:37 http://bigsleep.wordpress.com

اولندش که دستت درد نکنه.کار درستی از خودته
دومندش ما مدتهاست که نه به تاراز می آییم و نه به هیچ جای دیگر.بل از طریق فیدتان شما را می آریم پیش خودمان. در نتیجه زودتر از همه نوشته ها را می خوانیم و بیشتر از همه در معرض طعنیم که :نمی اییدو الخ.
سومندش تاراز هنوز رسماً هویتش را بر ما مکشوف نکرده و گو این که ما از سر فراست چیزهایی بدانیم دلیل نمی شود که
پنجمندش نداریم

اذرخش جمعه 25 آبان 1386 ساعت 20:19 http://sepidehtarin.blogfa.com

سلام
من می تونم به خودم حق بدم که احساس کنم شعر از اواسط کار شروع می شه ؟
می دونی استخون بعد از مدتی بافت و می شکافه و عریون می شه
از جسد هم می شه لذت برد
از ائاسط کار تنها لذت بود که گرهم می رد با بعضی از سطر های اوایل و و توجیه می شدن/م اما هنوزم فکر می کنم می شد ... .
موفق باشی

من شنبه 26 آبان 1386 ساعت 12:25

:: سلام دوست من
چرا نمی شعری .....حتمن ادامه ای برای دویدن نداری .....ها
ببین عزیز مهربان ما میان کسانی قسمت شده ایم که خیلی هم بیراه نمی روند
مثلن همین آقای .... خانم... بله من یادم نیست شما می آورید یادی ::

سلام. کامنت قشنگی بود. بری خودتان هم به کار می آید ایضن. گفتم بگویمتان. تذکره باشد. احوالات شما؟ تمام نشد این سربازی لامصب؟ ببینیمتان یک بار ... از آن آخرین بار، هزار سال گذشت و بهار نیامد هنوز... ارادت آقا

عارف دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 00:27 http://www.bootimar.blogfa.com

سلام
نظر دادن در اولین حضورم در وبلاگ شما کمی سخته انشاا...درکارهای بعدی
بهر حال وبلاگ زیبایی دارید
خوشحال میشم یه سری به ما بزنید

تشویش دوشنبه 28 آبان 1386 ساعت 11:05 http://lebasesabz.blogfa.com

سلام دوست عزیز

به دیدار بیاور لطف کلامت را

که سبز است واین تمام

مهرداد فلاح سه‌شنبه 29 آبان 1386 ساعت 15:00 http://fo.persianblog.ir

از سیر و گرسنه بسیار گفته ایم
گفته که می شود حرف
می رود کجا؟
..
..
..
کجا های کو تا آمدنی به نان برسد بخورد جان بشود جانان!

مهرداد فلاح سه‌شنبه 29 آبان 1386 ساعت 15:01 http://mehrdadfallah.blogfa.com

برایت بزرگداشت هم گرفتیم تیرداد!
..
..
..
تیردادم من...در راهم... می آیم تهران ... می روم شهسوار ...
بر می گردم لندن ... می آیم ... باز بر می گردم ... مهردادم من ... در راهم ... می روم لندن ... می آیم تهران ... می روم لاهیجان ...
حرف از شعر ...
حرف از شعر ...
حرف از شعر ...

اسماعیل قنواتی پنج‌شنبه 1 آذر 1386 ساعت 06:09 http://www.panjere-abi.blogfa.com

درود به شما
خواندم و بردم
این آغاز لذت بردنت بود
منتظر شما و خواندنی های بعدی شما هستم
شاد باشید همیشه
اگر شد
بدرود.

ستاره دوشنبه 5 آذر 1386 ساعت 12:03 http://hamdastan.persianblog.ir

سلام. من با یه کار تازه اومدم و منتظر حضورتم

حمید ابراهیمی دوشنبه 5 آذر 1386 ساعت 23:17 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

استاد کجایی شعری نمی گویی سری نمی زنی دلمان گرفت

اذرخش چهارشنبه 7 آذر 1386 ساعت 08:47 http://sepidehtarin.blogfa.com

سلام تاراز جان
خسته نباشی
راستش به روزم
و فکر می کنم نظراتت سازنده باشه عزیز
ممنون از توجهت.
سرزنده باشی.

سهیل پاشازاده چهارشنبه 7 آذر 1386 ساعت 15:39 http://www.narenjabi.blogfa.com

سپاس گرامی

......

مثل چشمهایم

هستی و ُ

نمی بینم ات



.........

با احترام و پیوست/ نارنجی و آبی

واسه تو شنبه 6 شهریور 1389 ساعت 10:27

شاید احمقانه باشد که در عصر فولاد و اتم... هنوز هم

فقط با صدای غزل خوان دلگیر کسی

آرام بگیری

شاید اگر روزهای پر دغدغه کودکانه

ما هم 0912 یا 0913 یا ... داشتیم

هیچ وقت تنها نمی شدیم

حسرت یک بوق آزاد و سپس بی صدای مادرانه...

من و تو

شاید هیچ وقت گم نمی شدیم

این تکنولوژی چقدر به نسل ما بدهکار است؟!

.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد