دُویم به سمت وسویی که کسی نباشد
گوشیم تو را، وقتی صدا نباشی
گوش خالی کرده ایم
چشم هم
کاسه ای به دست داده ایم تا سیر شود شکم
شکم شک نمی کند
راه نمی رود
آرامشی است این شکم
آن روزها را نمی دانم
اما امروز شبیه کسی است که بجا نمی آورم
الو... آلوهای سیاه رسیده اند
دارند می افتند، از درخت
متل این که در باغ نیستی دست
بچین نیست ام
هی زنگ می زنیم و برنمی داریم ؟
شماره ای هست
روی درخت بالا
که هر کس نخواست گرفت
و هر که را گرفت نه... خواست
الو؟
می خواهم خودم را چند آلو عقب بیندازم
بگذار بروم
برو
می دان ام نمی رسم
بگذار بدوم
بدو
نمی دود
سلام . دو شعر به درخواست شما از کارهای قدیم ترم در وبلاگم خواهید یافت . سبز باشید .
برای این سطر ها تو را به خونه می برم به سطر (شاید) خوانی دعوت شده اید.مرسی از حضورتان.
من آنلاین هستم و معنی هفت را می دانم .
زیبا سرودین، تکنیک کارتون خاص و جدید است
پاینده باشید.
سلام
دیدم برای یادداشت بهیگ اظهار لطف داشتید گفتم سلامی کنم و تشکری
پاینده باشید
فرصتی دیگر میهمان ناخوانده این صفحه خواهم بود
سلام دوست من خواندم برمی گردم بهتر می خوانم نظر دقیق بدم.
سلام دوست عزیز از پیغام متفاوتت معلومه آنچنان که بایدو شاید شعرهای قبلی که هیچ شعر اولی رو هم درست مورد لطف (مطالعه) قرار ندادید من مدتی که بیشتر وبلاگ های شعری رو مطالعه کردم و دوست نداشتم از هر کسی دعوت کنم که بیاد و نظر بده و هدف من از این درخواست اینه که شعر خودمو ارتقا بدم پس اگر لطف میکنید و قدم رنجه میکنید اقلا نظری بدید که من خودمو به اصطلاح بالا بکشم و اصلا دوست ندارم شاعر دم دستی تلقی بشم واینو میدونم از نظر شماها یک شعر که تا حدودی بشه فهمیدش مساوی با یک شعر بی ارزش تلقی میشه و این رو هم میدونم که امروزه ظرف بزرگ شعر خالی شده ولی هنوز چیزی داخلش هست از اینکه دعوت من را قبول کردید بی نهایت ممنونم موفق و پیروز باشید
سلام
واسه این پست نظر نداده بودم؟
عجیبه!!۱
راستش من رو نگرفت
برای بیشتر نوشتن هم این روزها زیادی بی خواب و خوراکم
شرمنده
سلام دوست عزیز و عصبانی فکر کنم یا من نتونستم نظرم را درست به شما منتقل کنم یا جسارتآ شما دوست گرامی متوجه منظور من نشدید من گفته بودم که از بین وبلاگ های مختلف و با خوندن شعرهای شما بسیار علاقه داشتم که به دیدن ونظر دادن وبلاگ من بیایید .من خوب میدونم که هنوز خیلی خیلی راه مونده که به شما برسم و این رو از خوندن وبلاگتون متوجه شدم و اصلآ واصلآ قصد بی احترامی نداشتم وابدآ منظورم این نبوده من از شما برای ارتقا شعرم دعوت کردم و هنوز وهمیشه منتظر نظرات شما هستم و همه آنها را به گوش جان میخوانم و پذیرا هستم
بروزم مهربان بیا......
امروز اما شبیه کسی ست که به جا نمی آورمش
می آورمش این جا
جایی که شبیه شبیه ست
..
..
..
ما که برای رسیدن نمی دویم می دویم؟
روی درخت سیب حوا
یادگاری گذاشته ام:
این درخت پرواز خاطرات مرا
از بین برد
کاش درختش ثمر نداشت
سلام برای من جالب بود و ...
سلام بر تاراز اسم خوبی را انتخاب کردی ومن امیدوارم که بتونم کوه تاراز را فتح کنم.نامی نیک باطبیعتی زیبا
سلام دوست عزیز با دو شعر منتظر نظرت میمانم
مشکل مهمی نیست. اسکرول پایین صفحه ی نظر دهی را به سمت راست بکشی همه چیز سر جایش هست...
..
..
..
هست؟
ببین!
زیر یادداشت آخر و بعد از نظر های برگزیده که تعداد شان زیاد است ، می رسی به نظرات که الان حاوی ۲۲ نظر است. صفحه را که باز می کنی و می روی پایین ناگهان کل صفحه آبی می شود ولی اسکرول پایین صفحه را که سمت راست بکشی ،مشکل حل می شود.
..
..
..
شد؟
سلام. احوالات شما؟ مشتاق دیدار ...
اینقدر من منتظر بودم شما یه شعر تازه بذاری تا ما خودمان را مطرک کنیم و اینجا بنظریم منتها، از وقتی این شعر آخر را گذاشته ای من هی می خوانم و هی نمی دانم چه بنویسم درباره اش ...
انگار روزگار ...
بگذریم!
این را خوب آمدید؛
:: آن روزها را نمی دانم
اما امروز شبیه کسی است که بجا نمی آورم ::
نمی شه یه ذره از اون شعرهای مهربون بگین مثل وقتایی که شادین و خوشحال و می خندیدن و آدم رو امیدوار می کنین و ...
می بینم که تاییدات رو برداشتین! بابا ای ول!
می بینم که همه اسم شما رو دوست دارن و چقدر خاطرخواه پیدا کرده و از این حرفا ... ولی خداییش، خیلی اسم تکی یه!
سلام دوست عزیز می خونم وبرا نقد میام
پس چه طور من می تونم برات پیغام بذارم یا توی قار قار برا خودم؟
..
..
..
ها!
سلام ببخشید بالا اشتباه شد.!
راستش از من نظری نخواستید. اما میخوام بگم ...
هیچی نفهمیدم. خیلی ماورایی نوشتی... و من زمینی نتونستم باهاش ار تباط
برقرار کنم.
موفق باشی