کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

یوز من

پیداست این راهی که ترا می برد

هی دور پاهایی خط  می کشد

که قرار بود یوزپلنگ ات کند.

یوز من حیف  این چنگال ها  نیست

 پاسبان توله کفتارهای کدام کتابی؟ 

توی صف های این دبستان

کسی به الف بای بابایی که نان می داد، نرسید

خوب تو هم کمی دیرتر دور بردار

چرا توی این کتاب به دنبال پلنگی می گردی که

پوست اش مثال روی تخته سیاه است.

اصلن تو چکار داری وقتی مجبوری

 روزی سه بار سبیل هایت را  تمدید کنی.

گرم نشو گُر هم نگیر

تو به تو در تویی  آداب این خاک نمی رسی

آفتاب هم که باشی، می توانند

 سالی سیصدو شصت و شش شب

از تاریکی ات توی تیترهای همیشه  بنویسند.

به این دیوار  چنگ نکش

بنشین به المپیک آخر فکر کن 

شاید یک روز ورق برگردد

و زمین مجبور به توضیحات اضافه  شود

و این بازی پوسیده ،تمدید دیگری نگردد

و اجازه بدهند بچه های رو برو، توی زمین

 هر چقدر دلشان کشید،زیر توپ

بزنند زیر هر چه باد

هر چه بود

آخ چقدر این   یوز دلش دور برداشته؟
نظرات 17 + ارسال نظر
مهناز یوسفی دوشنبه 1 مرداد 1386 ساعت 16:06 http://www.vapasinkalam.blogfa.com

سلام...خوب بود.

حمید ابراهیمی سه‌شنبه 2 مرداد 1386 ساعت 00:38 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

امشب بدنبال خودم می گردم
همین جا بودم
چند دقیقه پیش
خودم خودم را دیدم
اما حالا نیستم
تو منو ندیدی

دیدمت داشتی آرام آرام می رفتی
ای دوست کجا می رفتی؟

فریادرس سه‌شنبه 2 مرداد 1386 ساعت 18:40 http://shabahange-man.blogfa.com

سلام ..
متن زیبایی بود .

لاله سه‌شنبه 2 مرداد 1386 ساعت 23:55 http://laleh66.persianblog.ir/

سلام؛ شاید همین کافیست. ممنون از حضورتان.

حمید ابراهیمی چهارشنبه 3 مرداد 1386 ساعت 00:40 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

نیستی
این را من نمی گویم
اخرین نسیم غربتم
دیروز می گفت
فکر کردم
راست می گوید
دلم هنوز گرفته است

جاده خاکی چهارشنبه 3 مرداد 1386 ساعت 18:14

خوب بود

فکر می کردم همه ی جاده های تا حالا آسفالت شدن

من پنج‌شنبه 4 مرداد 1386 ساعت 00:54

سلام. خوبی شما؟ خوب که آدم می گوید، دست کم موقع حال و احوال پرسیدن از کسی می تواند به این معنی باشد که؛ دماغت چاقه؟! کیفت کوکه؟! اوضاع بر وفق مراده؟! و ...
اما، دربارۀ شعر! من هیچ وقت نمی نویسم : خوب بود! فکر می کنم وقتی شعری را می خوانیم یا می شنویم نباید بگوییم خوب بود یا نبود! بیشتر ترجیح می دهم بنویسم لذت بردم و تشکر کنم از شاعر که دیگران را هم شریک می کند در لحظات سُکرآور سُرایش. این هم به خاطر این است که از شعر، قاعده و قانون حرفه ای آن را نمی دانم؛ منظورم رعایت وزن و قافیه و ردیف و اصولش است. البته، گاهی همۀ اینها درست است اما زبان شعر لکنت دارد. پای مفهمومش می لنگد. بیشتر بلدم لذت ببرم از شعر. خوشم بیاید از خواندنش. تکرارش. مفهومش. اینکه شما توانسته ای برای دردناک ترین دقایق زندگی انسان معاصر این همه تعابیر و مفاهیم شاعرانه پیدا کنی. موزونش کنی . با موسیقی و تصویر بگذاری جلوی چشم خواننده ات، امید کوچک آدم را بزرگ می کند. یعنی، همان که سهراب گفته است: چشم ها را باید شست. از شاعرها برای همین خوشم می آید. برای همین نگاه خاص. برای همین زیبایی نگرش. این دیدگاه پاکیزه.
پ. ن ) من، دو سه بار به خودم ایمیل فرستادم. دیدم گم نشده ام هنوز. نگردید. پیدایش کرده ام.

ممنونم دکتر.بسیار حق ها را دو دستی به شما تقدیم می کنم.کاهلی ام قابل بخشش نیست.لطفا مرا دار نزنید توی گوشم

حمید ابراهیمی جمعه 5 مرداد 1386 ساعت 02:00 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

امشب دیر آمدم
تا شاید
سکوت بیشتر
آرامم کند
اما دلم
آرام آرام گرفت

[ بدون نام ] شنبه 6 مرداد 1386 ساعت 12:51

شاید یک روزی ورق برگردد؟!
تازه فکر کنم داور و خیلی های دیگه رو که برای توضیح دادن اجیر شدنو فراموش کردین!

من شنبه 6 مرداد 1386 ساعت 18:54

سلام. چرا خبری نیست حضرت آقای شاعر؟ ضمنن، روز مردتون مبارک باشه. صد سال به این سالها

ممنونم تو

علی خدادادی یکشنبه 7 مرداد 1386 ساعت 14:40 http://mehnat.blogfa.com

سلام دوست خوب
از حضور گرم و صمیمی شما در وبلاگ بسیار ممنون و سپاسگزارم . هر دو شعر تازه ات را خواندم و لذت بردم این روزها کمتر شعری چه در رسانه های مطبوعاتی و چه در رسانه های رایانه ای نظر آدمی را برای خواندن کاری جلب می کند ولی باور کن تاراز عزیز اشعار شما به دور از هرگونه تعارف بسیار دلچسب و پخته هستند .دستت را به گرمی می فشارم و آینده ای روشن تر از برایت آرزومندم.
شادمان باشی و تندرست

بهمن ساکی یکشنبه 7 مرداد 1386 ساعت 17:21 http://saki.blogfa.com

درود بر کوک تاراز . مرا بردی تا علاالدین . پاینده باد

پدام بالداری دوشنبه 8 مرداد 1386 ساعت 05:02 http://hengaam.blogspot.com

ممنون و کار آخر را از بقیه ی کارها بیشتر دوست داشتم
پاینده باشید

مهرداد فلاح دوشنبه 8 مرداد 1386 ساعت 14:29 http://fo.persianblog.ir

تازه ! تازه! تازه!
چسبیده بود زمین به من من به ...
باز است هواخوری دوستان!
..
..
..
بخورید!

مهرداد فلاح دوشنبه 8 مرداد 1386 ساعت 15:40 http://fo.persianblog.ir

بله، روز هم می تواند غلت بخورد از این پهلو به آن
......................................................
................................................................
تازه ! تازه! تازه!
چسبیده بود زمین به من من به ...
باز است هواخوری دوستان!
..
..
..
بخورید!

مسعود کبگانیان دوشنبه 8 مرداد 1386 ساعت 20:57 http://kabgani.blogfa.com

سلام
شاید یک روز ورق برگردد؟ کمی ناراحت کننده می شود ولی امکانش هست .
با یک شعر مقاله گذرگاه و نمایش نامه بروزم .
شب و روزتان خوش باد

مهرداد فلاح سه‌شنبه 9 مرداد 1386 ساعت 16:42 http://fo.persianblog.ir

چوب نزن دوست من!
.......................
دستی که سنگ می زند ،دست آدمی ست و آدم نامش هرچه که باشد، باز آدم است لابد!
..
..
..
آدم ؟
صدا نزنی مرا... نیستم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد