کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

سگ

  زنده است هنوز

مثل خودش( یک سگ استخوانی)

کنار اتوبان بزرگ شما ایستاده است

و بدن اش مثل ساعت ناکوک یک خودفروش گرسنه

هی هرزه، کنار خیابان چرخ می زند

ببخشید اگر توی این پاییز

 کمی هاری اش گل کرده

او متاسف چیزهای بسیاری است

چیزهایی که می خواست ولی نشد

حتی ...

لطفن جلویش نقطه نگذارید

سگی توی این شعر دارد سانسور می شود

بگذارید حرف بزند

شما هم بزنید

توی سرش و صورتش

او صورتی است

سگی صورتی که

دستهای سنگی بسیاری راتجربه کرد

تنها یی که دم نمی جنباند

هر کاری کنید توی باغ  نیست

او برای شما پارس نمی کند

 

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید ابراهیمی چهارشنبه 27 تیر 1386 ساعت 23:55 http://HAMIDEBRAHIMI.BLOGSKY.COM

استاد خیلی عالی بود

سنگ سر راه جمعه 12 مرداد 1386 ساعت 01:18

کجایی لعنتی؟

همین جام
تو کیییییییییییییییییییییییییی هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد