کویر

یادداشتهای شبانه

کویر

یادداشتهای شبانه

یکی شدیم

یک به علاوه یک یکی شدیم

سه نقطه سر خط با تو آشنا شدم

بعد هم هوای تو هوایی ام کرد

توی این خط

نقطه ای جلودارمان نبود

ما مجبور شدیم دنیا را پیاده کنیم

آنقدر نشستیم چشم در چشم

 که حالا جای چشمهایمان عوض شده

من چشمانت را می بندم

تا تو مرا گریه کنی

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ر.ش.هیچکی شنبه 6 شهریور 1389 ساعت 10:15

نگاه مادریم

و لبخند پدرم را به ارث برده ام

بی آنکه انحصار وراثتی در کار باشد.
ر.ش.هیچکی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد